شخصیت چیست؟
شخصیت یعنی «مجموعهای از رفتار وشیوههای تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگیهای بی همتا بودن، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص میشود. به نظر میرسد گوردن آلپورت، بهترین تعریف در مورد شخصیت ارایه داده است. او اشاره میکند، شخصیت، سازمان بندی پویایی در درون فرد است و شامل آن دسته از نظامهای روانی - فیزیکی که رفتار و تفکر او را تعیین میکند. بر پایه تعاریف بالا نکاتی درباره اصطلاح شخصیت روشن میشود:
بی همتایی و تفاوت: شخصیت یک فرد بیهمتاست و در عین بعضی مشابهتها، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری): اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلاً چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی: با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص میتوان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.
شخصیت میتواند سازگار و یا ناسازگارانه باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح میشود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطافپذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطافپذیری بهره میبرد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیتهایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطافناپذیری از خود بروز میدهند؛ بنابراین، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطافناپذیر در برخورد با محیط و موقعیتها».
خودآگاهی
توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف¬ و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است . به طوری که رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس هست یا نه ، و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی بین فردی و همدلانه است. وقتی از احساسات و عواطف خود آگاه می شویم خلی بهتر و راحت تر می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کرده و برای آن برنامه ریزی کنیم. جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف بایستی عواملی که در ادامه میآید شناسایی شود.
شناخت احساسات
يكي از اجزاي مهم مهارت خودآگاهي «شناخت احساسات» است.
از عوامل مهمي كه به ما كمك ميكند زندگي خوب و موفق داشته باشيم اين است كه خود را بشناسيم، احساس خوبي در مورد خود داشته باشيم و از كسي كه هستيم، شاد و راضي باشيم.
هوش هيجاني
يكي ديگر از اجزاي مهم مهارت خودآگاهي، پي بردن به«هوش هيجاني» خود ميباشد. به راستي هوش هيجاني چيست؟
هوش هيجاني عبارت است: از توانايي شما براي اكتساب و به كار گيري دانش به دست آمده از احساسات خودتان و احساسات ديگران به منظور دستيابي به موفقيت بيشتر و بهرهمندي از زندگي كاملتر.
رسيدن به چنين هوشي داراي مراحل زير ميباشد:
-
آگاهي از احساسات خود
-
كنترل و اعمال مديريت بر احساسات به ويژه احساسات دلتنگكننده.
-
خودانگيختگي يا داشتن منبع حمايت دروني
-
همدلي يا درك احساسات و علايق ديگران و احترام گذاردن به تفاوتهاي موجود در احساسات افراد نسبت به پديدههاي مختلف.
-
كنترل روابط
افرادي كه هوش هيجاني بالايي دارند داراي« تفكر واگر» هستند، يعني نسبت به نظرات ديگران بيتفاوت نبوده بلكه آنها را مورد بررسي قرار ميدهند و با استدلال آنها را ميپذيرند، يا رد ميكنند و يا در صورت لزوم موارد ترميمي به آنها اضافه مينمايند. اين افراد داراي ويژگي « خودسامانگري» هستند يعني، به ارزيابي تواناييهاي خود در مجموعه انساني، گروهي و سازماني ميپردازند و طي آن جايگاه خود را براساس نقشهايي كه ايفا ميكنند ترسيم مينمايند كه براي تحقق آن، ساماندهي روابط اجتماعي از اهميت خاص برخوردار است. تجربه نشان داده كه هرگز توانمنديهاي افراد در كنج انزوا و عزلت به فعل در نيامده و عيني نميشود. گروه، اجتماع و همنوعان بستر مناسبي هستند كه طي يك فرايند بازخوردي، رفتار افراد را شكل و جهت مي دهند.
اثرات سودمند هوش هيجاني بر در زندگی افراد را می توان به موارد زیر خلاصه کرد:
-
خودارزيابي و خودآگاهي.
-
شناخت نقاط قوت و حوزههاي پيشرفت.
-
افزايش قابليت و توانمنديهاي اجتماعي.
-
مهارت در كسب آرامش و اعتماد به نفس
عزت نفس
از اجزاي مهم ديگر خودآگاهي « عزت نفس» يا اعتماد به نفس ميباشد. عزت نفس كليد اصلي بهداشت روان است. عزت نفس منوط به ميزان احترام و ارزشي است كه فرد براي خود قائل است. چنانچه قضاوت ما نسبت به ارزشهايي كه داريم مثبت باشد داراي عزت نفس مثبت و چنانچه قضاوت ما منفي باشد داراي عزت نفس ضعيفي هستيم.
اگر کسی قرار باشد به شما آسیبی بزند، زندگیتان را به هم بریزد و در روابط شما دخالت کند و یا مانع از آن شود که در رشته و حرف خود به موفقیت برسید، به احتمال زیاد آن شخص خود شما هستید.
شخصیتتان را شناسایی کنید، چیزی ناراحت کنندهتر از این نیست که بفهمید کسی را که دوست داشته اید ناراحت کرده اید. کنترل خود را از دست داده اید و یا مضحکه و مسخره دیگران شده اید. تحقیر کردن، خود یکی از بزرگترین ناراحتی هاست و چیزی از این بدتر نیست که احساس کنید تحت تاثیر ضعیفترین ویژگیهای شخصیتی خود به دام افتاده اید.
حقیقت این است:
اگر کسی قرار باشد به شما آسیبی بزند، زندگیتان را به هم بریزد و در روابط شما دخالت کند و یا مانع از آن شود که در رشته و حرف خود به موفقیت برسید، به احتمال زیاد آن شخص خود شما هستید. گرایش منفی پنهان در شخصیت شما، بیشتر از همه دشمنان به شما لطمه می زند. اغلب عادات دردسر ساز از مراحل آغازین رشد نشات گرفته اند. نمیتوانید طرز تربیت خود را تغییر دهید اما می توانید در این باره که چه کسی هستید و چه نقاط ضعفی دارید اطلاعات بیشتری به دست آورید. در این اصل به توانمندیها، نقاط مثبت و ضعفهای شخصیتی خود بپردازید، تا عوامل باز دارنده خود برای رسیدن به هدفهایتان را شناسایی کنید.